قسم به لطافت باران و زیبایی گلها
و قسم به هر چیز زیبا و پاکی که وجود دارد
دلم چه زود برایت تنگ میشود...
سوگند به واژههایی که کبوتروار به سوی تو پر میکشند
و سوگند به دفترهایی که برگی برای نوشتن به من هدیه میدهند
هر روز نگاهم تشنهی دیدار توست...
سوگند به صدای پرندهها وقت عبور در آسمان آبی بیانتها
و سوگند به ابرهایی که طعم عسل دارند
و گلهایی سرخی که زیر باران میرقصند
در آرزوی شنیدن صدای تو هستم...
تو میتوانی خورشید را در کنار آینهام بنشانی و برایم از بهار و تابستان جامهای بدوزی
تو میتوانی دلتنگیهای مرا در چشمهی زلال بشویی
و آسمان آبی را برای همیشه به من هدیه بدهی
آنوقت آسمان دل من هیچگاه ابری نمیشود...
میخواهم همیشه تو را در کنارم داشته باشم
تا همواره از عشق بخوانم
خرید بک لینک