تمام دفتر‌هایم به‌خاطر تو ورق خورده‌اند

دوستت دارم مهربانم

دلم

آغوش تو را می‌طلبد

...

این چند سطر را نوشتم

که بدانی

ثانیه‌ها

هر لحظه‌ای که می‌گذرد

پر از یاد توست

و

پر از واج‌های با شکوهی که تو را زمزمه می‌کنند...


بگذریم از اینکه

یاس‌های باغچه به یاد تو می‌شکفند

ابرهای کوچک بهار به یاد تو در آسمان می‌رقصند

شمعدانی‌ها برای تو عطرآگین‌ کرده‌اند هوا را

چلچله‌ها برای تو سرود عشق سر داده‌اند

دشت‌های پر از شقایق پر از شوق عشق توست

و

...

تنها بهانه‌ی زنده بودن من تویی

و

بگذریم از اینکه

تمام دفتر‌هایم به‌خاطر تو ورق خورده‌اند

...

من ماه را برای تو نقاشی می‌کنم

برای تو می‌خوانم

برای تو می‌رقصم

برای تو می‌مانم 

و

برای تو می‌میرم