زمستانی که گذشت

هر شب
به شوق دیدار روی ماه تو
به آسمان نگاه می‌کنم
ماه مهربان من
...
تو دست نیافتنی‌ترین رویای من بودی
و من
هر روز صبح
به امید قدم زدن با تو
زیر نور مهربان آفتاب
از خواب بیدار می‌شوم
یاس مهربان من
...
زمستانی که گذست
پر از یادگاری بود
از رد پای تو در میان برف‌های نیمه آب شده
آدم برفی مهربان من
...
تمام درد من این است
که به همه چیز این دنیا دیر رسیده‌ام
به تو
به رویاهایم
به عاشقانه‌هایم
شاخه بید مهربان من
...
دیروز باران آرام آرام تن پنجره را نوازش کرد
و من بی‌اختیار
یاد تو افتادم
باران مهربان من
...
باور نبودنت سخت است
اما تقدیر
برای ما جدایی و تنهایی را رقم زده
تنهای مهربان من